دریافت واکسن همراه با بارقه ای از امید

[ad_1]
یک روز صبح این هفته ، در حالی که 90 دقیقه در بزرگراه می گذشتم ، از کنار مزارع پوشیده از یخبندان و برجهای برج سفید کلیسا ، سرانجام گریه کردم. نزدیک بود واکسن بزنم و بعد از تقریباً یک سال احساسات ، ناگهان ریختند.
من واکسن را در میسوری واجد شرایط کردم فاز 1B-سطح 2 از آنجا که من به بیماری کرون مبتلا هستم ، یک بیماری خود ایمنی است که دستگاه روده را تحت تأثیر قرار می دهد ، همچنین پسوریازیس و آرتریت پسوریازیس – شرایط کنترل شده توسط یک رژیم دارویی دقیق که سیستم ایمنی بدن را سرکوب می کند ، و افرادی مانند من را به ویژه در معرض بیماری شدید Covid-19 قرار می دهد.
این ویروس مانند بسیاری از افراد احساس اجتناب ناپذیری کرده است. در محل کار ، به عنوان سردبیر در نیویورک تایمز ، داستان پس از داستان از دست دادن زندگی را می خوانم و سعی می کنم کلماتی را پیدا کنم که به خوانندگان کمک کند تا قربانیان همه گیری را درک کنند و آنها را مخاطب قرار دهند. در خانه ، ویروس مشکلات سلامتی خودم را نشان داد. پس از 100 روز تنها ماندن در آپارتمانم ، در ماه ژوئن از نیویورک به کانزاس سیتی ، می سی سی پی رفتم تا در صورت آلوده شدن به خانواده نزدیکتر باشم.
هر قدم بیرون از آپارتمان من احساس خطر خطرناکی می کرد.
با سفر I-50 به شرق به نمایشگاه ایالتی میسوری در Sedalia ، احساس کردم همه احساسات سال منفجر شده است. آیا این می تواند احساس امید باشد؟
دریافت واکسن حتی برای آن هم کاملاً تضمین شده نیست دو میلیون میسوریایی که واجد شرایط هستند. از 4 فوریه ، فقط 6.3 درصد از شش میلیون نفر ایالت یک دوز واکسن دریافت کرده اند.
من هشدارها را تنظیم می کنم تا هر توییتی از Gov را ببینم. بخش های بهداشتی مایک پارسونز ، کانزاس سیتی و جکسون و تقریباً همه سیستم های بیمارستانی در منطقه. Tweet اینگونه است که من در مورد رویدادهای ایالتی برای واکسیناسیون گسترده اطلاعات کسب کردم.
روز دوشنبه ، برای چهارمین لیست واکسن خود ثبت نام کردم. سه شنبه بعد از ظهر ، با من تماس گرفتند: وقت من روز بعد خواهد بود.
در داخل ساختمان مزرعه که به یک کلینیک واکسن تبدیل شده بود ، من یکی از کوچکترین بیماران بودم. با نگرانی از اینکه من را به در تبدیل کنند ، چون معلولیتم نامرئی است ، هنگام ثبت نام شرایط خود را تکان دادم. اما اسنادم آنجا منتظر من بودند.
سامانتا اونکل ، 24 ساله ، که از خانواده پرستاران است ، گفت که از تزریق واکسن به من بسیار هیجان زده است. دوباره احساس کردم اشک از ماسکم جاری شده است. هنگام سلفی گرفتن با واکسن ، او به من سلام کرد.
از زمان شلیک احساس سبکی جسمی کردم. این یک برق شادی در طی یک زمستان تاریک و سرد است. دوستانی که بعید به نظر می رسد چندین ماه واکسینه شوند گفتند که واکسیناسیون من آنها را نیز تشویق کرده است: شواهدی از پیشرفت محسوس.
در پایان ماه فوریه ، امیدوارم که برای دوز دوم خود برگردم. زندگی من بعد از واکسن بسیار شبیه به زندگی قبلی من خواهد بود. من هنوز ماسک و فاصله اجتماعی خود را خواهم پوشید ، اما این کار را با ترس کمتری انجام خواهم داد.
[ad_2]
دیدگاهتان را بنویسید