در داخل شبه نظامیان سایه افغانی بی خبر را به جنگ یا مرگ می کشانند

[ad_1]
مزار شریف ، افغانستان – شبکه ای از واسطه های سایه دار و رهبران نظامی که توسط دولت افغانستان و نیروهای پلیس ملی تأمین مالی می شوند ، مردم محروم را از سر ناامیدی روزافزون برای حفظ ناحیه اطراف بزرگراه ، برای پیوستن به شبه نظامیان ، گاهی به بهانه های دروغین ، فریب می دهند کشور، به گفته اعضای سابق شبه نظامیان و مقامات محلی.
این شریانهای کلیدی ، معدود ابزار سفر بین ولایات ، به طور فزاینده ای در حال تبدیل شدن به خط مقدم شورش جسورانه طالبان هستند. برای محافظت از آنها ، مقامات محلی در ولایت بلخ پاسگاه هایی با افغانهای غالباً آموزش ندیده هستند که در صورت زنده ماندن بیش از یک تفنگ و وعده حقوق به آنها تعلق می گیرد. به دیگران کار ساختمانی پیشنهاد شده است تا فقط برسند و متوجه شوند که هیچ تعمیری انجام نخواهد شد.
اعضای شبه نظامیان را به مناطق بسیار خطرناکی برای فرار انداختند و تنها هفته ها یا ماه ها آنها را مرده یا زنده بردند.
با ادامه حملات طالبان با سرعت بی وقفه در سراسر کشور ، روش کج استخدام آخرین شاخصی است که نشان می دهد نیروهای امنیتی افغانستان با وخیم شدن روحیه و استخدام ضعیف به کار گرفته شده اند.
وی همچنین از تجدید حیات رهبری نظامی ، انعکاس واضح جنگ داخلی گذشته ، هنگامی که این کشور در سرزمین های تحت سلطه مردان قدرتمند شکست خورد ، و هشدار نگران کننده ای درباره آینده کشور می تواند نشان دهد ، زیرا مذاکرات صلح در ایستگاه قطر و تنها ماه ها با خروج کامل احتمالی آمریکا فاصله دارد.
مصاحبه با بیش از دوازده افسر محلی ، اعضای سابق شبه نظامیان ، مقامات امنیتی ، اعضای خانواده و حتی برخی از فرماندهانی که به مشارکت خود اعتراف کردند ، جزئیات شبکه میلیشیا و پشتیبانی ساکت آن از افراد در دبیرستان را نشان داد. دولت. آنها همچنین قربانیان خانواده هایی را که بستگانشان برای مرگ جذب شده بودند ، فاش کردند.
سید میر که پسر فک پس از اصابت گلوله به گردنش ، نزدیک بود که در پاسگاه جان بگیرد ، گفت: “پسرم فاقد هرگونه تجربه نظامی است ، او معلول است.” “او مردی نیست که به جنگ برده شود.”
ولایت بلخ زمانی یکی از پایدارترین ولایات کشور بود. موقعیت آن در مرز با ازبکستان و در یک مسیر تجاری مهم از ترکمنستان باعث تقویت اقتصاد محلی از زمان حمله آمریکا در سال 2001 شده است. اما در سال های اخیر ، به دلیل تلاش دولت کابل برای کنترل رهبری استان و تأمین شمال ، ثبات به طور مداوم در حال کاهش است. نیروهای امنیتی کافی
در ژوئیه سال 2020 ، سعید جواد ، یک باشنده بلخ ، فکر کرد که او برای بازسازی یک پایگاه دولتی تخریب شده توسط حملات طالبان به مبلغ 150 دلار در ماه استخدام شده است ، که مدتها بود به دست نیاورد.
اساساً جواد 27 ساله در حدود 15 مایلی خانه اش در مزارشریف فهمید که دیگر نیازی به تعمیر نیست. یک روز بعد ، آنها یک اسلحه کلاشینکف را به او تحویل دادند و از طریق فرماندار منطقه از رادیو یک دستور ساده دریافت کردند: بجنگید یا بمیرید.
آقای جواد گفت: “از آنها پرسیدم که آیا ما اینجا هستیم تا کارهای ساختمانی انجام دهیم یا کشته شویم.”
وی ناخواسته به یك شبه نظامی یك كلیدی پیوسته بود ، كه اشاره به اتومبیل های ثبت نشده ای كه به عنوان قطعات یدكی به افغانستان وارد می شوند ، بنابراین از پرداخت مالیات و ثبت نام دولت جلوگیری می كرد. در مورد شبه نظامیان ، این بدان معنی است که هیچ مدرکی در مورد ثبت نام وجود ندارد ، که فرماندهان را از پرداخت هزینه استخدامها – در صورت زنده ماندن آزاد می کند.
آقای جواد در خانه خود در مزارشریف گفت: “یک کلید خطرناک ترین کار در هر دو طرف جنگ است.” “اگر آنها شما را بکشند ، خانواده شما تسلیت یا حقوق دریافت نمی کنند.”
وی افزود که این مانند ثبت نام برای “خودکشی” است.
طارق آرین ، سخنگوی وزارت کشور ، تلاش کرد تا سوالات را به وزارت دفاع موکول کند قبل از اینکه بگوید در مورد چنین شبه نظامیانی تحقیق می شود.
آقای آرین گفت: “ما در گذشته چنین مواردی نداشته ایم.”
والی بلخ به درخواست های متعدد برای اظهار نظر پاسخ نداد.
اندازه شبکه شبه نظامیان یک کلیده هنوز نامشخص است. در حالی که یک مقام دولت افغانستان که خواست نامش فاش نشود ، گفت که از آنها در سراسر کشور به عنوان جایگزینی ارزان برای نیروهای خسته استفاده می شود ، اما هیچ اطلاعات رسمی در مورد شبه نظامیان استانی یا ملی وجود ندارد. تنها اسناد مورد نیاز برای ثبت نام اصطلاحاتی مشکل ساز است ، با توجه به اینکه در برخی موارد افراد به طور مثر ربوده می شوند و مجبور به جنگ می شوند ، کارت شناسایی ملی است.
حاجی محمود نور ، شهردار منطقه گفت: در جنوب افغانستان ، برخی از فرماندهان پلیس حقوق افسران مرده یا بازنشسته را جمع می کنند و به جای برقراری مجدد درجه ، محلی هایی را که بی کار هستند استخدام می کنند و فقط بخشی از حقوق آنها را پرداخت می کنند. استان قندهار.
آقای جواد ، که قبلاً چندین سال را در ارتش گذرانده بود ، از 16 نفری که در پایگاه خود در خارج از مزارشریف بودند ، گفت که همه افراد با وعده کار ساخت و ساز جذب شده اند. وی گفت: اگرچه او شب ها جنگید و در طی روز سعی کرد تا به هموطنان خود آموزش دهد ، اما در پایان هرگز پولی دریافت نکرد.
همسایه آقای جواد ، جاوید ، تحت همان پوشش استخدام شد و سپس هنگام تیراندازی به گردن او شلیک شد.
در حالی که آقای جواد کهنه سربازی ارتش بود ، جوان 25 ساله ، که مانند بسیاری از افغان ها به همین نام است ، هرگز تفنگ را لمس نکرده بود. وی تا حدی ناشنوا و کم شنوا به دنیا آمد.
جود از اتاق نشیمن خود گفت ، سوراخ گلوله التیام یافته بهمراه زخم بزرگتر خروج در پایه قابل مشاهده است: “آنها اجازه ندادند از خانواده ام خداحافظی كنم ، آنها مرا به پایگاه بردند و ما برای مدت دو ماه آنجا بودیم.” گردنش
افرادی که آقای جواد و جاوید را فریب دادند تا به آنها بپیوندند بخشی از یک شبکه استخدام کننده بودند که مسئول جذب نیرو در یک شبکه مهم شبه نظامیان در بلخ ، متحدان عطا محمد نور ، یک واسطه و رهبر نظامی قدیمی در این استان بودند که در این کشور با شوروی می جنگیدند. دهه 1980 و طالبان در دهه 1990. در طول جنگ داخلی ، وی فرمانده جمعیت اسلامی ، یک حزب اسلامگرا در شمال کشور بود. وی پس از مدت كوتاهی پس از حمله آمریكا در سال 2001 والی بلخ شد و پس از اخراج رئیس جمهور اشرف غنی در سال 2017 از استعفا خودداری كرد.
به گفته مقامات محلی ، آقای نور علی رغم ترک دفتر ، تقریباً عملاً نظارت بر فرماندار فعلی و شبکه امنیتی فعلی را حفظ می کند.
برخی از مقامات می ترسند که شبه نظامیان یک دست نشانه چیزهای آینده باشد ، چیزی که افغانها مدتهاست از آن می ترسند: کشوری غیرقانونی که به لردهای فئودال تحت حکومت طالبان و رهبران نظامی متلاشی شده است ، شبیه آنچه در دهه 1990 اتفاق افتاد. بازگشت چنین دلالان سایه ای به قدرت مسئله دیگری است که دولت بایدن باید آن را مقایسه کند ، زیرا وزن یا عدم پایبندی به برنامه خروج از اول ماه مه را که توسط دولت ترامپ تعیین شده ارزیابی می کند.
سروان محمد فواد صالح ، افسر مسئول یک گردان پلیس ، در مرکز شبه نظامیان بلخ به همین نام است – نه تنها مسئول بزرگراه ها و صورت فلکی پاسگاه های آنها ، بلکه همچنین توزیع نیروها به پاسگاه ها در همین جاده ها.
کاپیتان صالح هر ماه ، هنگامی که مواضع اختصاصی خود را نگه می دارد ، از مقامات استانی یا وابستگان آقای نور نفقه می گیرد ، چندین نفر به روزنامه تایمز گفتند ، اگرچه کاپیتان و دستیارش هرگونه توافق را انکار کردند. منابع مختلفی تأیید کرده اند که مقداری از پول برای توزیع بین اعضای پلیس در نظر گرفته شده است ، اما بندرت توزیع می شود. کاپیتان صالح گفت که این هیچ ارتباطی با پرداخت ها ندارد.
این معاملات ادعایی فقط سرنوشت سرزمین هایی را نشان می داد که زمانی توسط نیروهای غربی محافظت می شد. تکیه بر چنین نیروهای موقت رزمی نشان دهنده ناکارآمدی بیش از 70 میلیارد دلار در سرمایه گذاری مالی آمریکا در سلاح ، تجهیزات و آموزش طراحی شده برای پشتیبانی از نیروهای امنیتی افغانستان است که اکنون به سختی می توانند شهرهای بزرگ کشور را مهار کنند.
“ما لباس فرم یا جلیقه ضد گلوله دریافت نکردیم. من همان كامیز سالور را داشتم كه الان پوشیده بودم. “آقای جواد با اشاره به یك سوراخ در شلوارش گفت: “دولت برای چه کاری است؟” اگر می توانستم به آنها صدمه بزنم ، صدمه می زدم. “
ستاد کاپیتان صالح که در دیوارهای دفاعی مزار شریف تراشیده شده است ، هم یک پایگاه پلیس است و هم جایی که او جیپ های لوکس و چند اسب خود را در آنجا نگه می دارد ، هاله شبه نظامی خود را برمی انگیزد.
وی گفت ، استفاده از شبه نظامیان عملی ناامیدانه است ، زیرا مقامات کابل خواسته های وی برای سربازان و پلیس بیشتر را نادیده گرفتند. او حدود 340 نفر را فرماندهی می کند اما به 500 نفر نیاز دارد. پشتیبانی هوایی ایالات متحده دیگر از بین رفته است ، و اگر اینطور باشد ، نیروی هوایی افغانستان همیشه خیلی دیر می آید.
سروان صالح گفت: “به همین دلیل ما از یک شبه نظامی با یک کلید استفاده می کنیم.”
سعید محمد ، یکی از بزرگان قبیله مزار شریف ، گفت که وی و خانواده های دیگر سال گذشته در مورد شیوه های استخدام به شورای ولایتی بلخ شکایت کردند و سرانجام کاپیتان صالح اخراج شد.
دو ماه بعد ، او به وظایف خود بازگشت. کاپیتان صالح علت اخراج یا استخدام وی را مشخص نمی کند ، فقط به این دلیل که نیروهای پاسگاه به دست طالبان می افتد ، دولت به او نیاز دارد.
وی که به نظر می رسید کلاهبرداری را با روشهای خود توجیه می کند ، گفت: “مردم بدون تجربه با یک کلید به میلیشیا نمی پیوندند ، زیرا آنها عواقب آن را می دانند.”
حتی اگر بزرگراه ها باز بمانند ، مصالحه در مورد امنیت زندگی انسان ، رد خانواده های از بین رفته و جوامع ویران شده را به جا گذاشته است.
در زاغه ظالمانه مزارشریف در علی آباد ، جایی که بزرگی گفت بیش از 50 مرد استخدام شده اند ، فاطمه برای پسرش گلام علی که مایل بود برای بازپرداخت وام به شبه نظامیان بپیوندد ، گریه کرد. او پاییز سال گذشته مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. آقای علی ، 38 ساله ، بیش از یک سال در پلیس کار کرده است ، اما به ندرت حقوق دریافت می شود.
فاطمه با هق هق گریه گفت: “من از او التماس کردم که نرود.” او گفت: “چه کاری می توانم انجام دهم؟” همسرم غذا می خواهد ، فرزندانم غذا می خواهند. راه دیگری وجود ندارد ، تنها راه رفتن و پیوستن به شبه نظامیان است. “
این گزارش توسط نجیم رحیم از کابل ، افغانستان و تیمور شاه قندهار تهیه شده است.
[ad_2]
دیدگاهتان را بنویسید