پس می خواهید مکالمه را تمام کنید؟

[ad_1]

با گسترش واکسیناسیون در ایالات متحده ، زندگی اجتماعی به ظاهری عادی تبدیل شد: شام ، رستوران ، جلسات خودجوش با غریبه ها ، دوستان و همکاران در خیابان یا دفتر. هیجان انگیز است ، اما همچنین کمی عصبی است.

آدام ماسترویانی ، دانشجوی سال پنجم روانشناسی در دانشگاه هاروارد ، (تلفنی) به من گفت: “من فکر می کنم زمانی که دوباره با مردم رو در رو می شویم یک دوره اضطراب شدیدتر خواهد شد.” “این را از بسیاری از دوستانم شنیده ام که نگران هستیم: آیا فراموش کرده ایم که چگونه در کنار دیگران باشیم؟”

من برای کشف مجدد این حساب باستانی با آقای مستروئیانی تماس گرفته بودم. در ماه مارس ، او و همکارانش دانیل گیلبرت ، گاس کونی و تیموتی ویلسون مقاله ای را در مجموعه مقالات آکادمی علوم ملی منتشر کردند – “آیا مکالمه وقتی مردم بخواهند پایان می یابد؟”- یکی از مهمترین جنبه های تعامل انسانی است. گفتگوی ما برای اختصار و شفافیت ویرایش شده است.

چه چیزی شما را در این موضوع مورد علاقه قرار می دهد؟

سالها پیش داشتم برای یک مهمانی آماده می شدم و فکر کردم ، “من نمی خواهم به این مهمانی بروم ، زیرا می دانم که در یک زمان ناگزیر با کسی صحبت خواهم کرد و می خواهم متوقف شوم و با شخص دیگری صحبت کنم ، و هیچ روش مودبانه ای برای انجام این مانور اجتماعی وجود نخواهد داشت. بعد فکر کردم: چه چیزی باعث می شود فکر کنم خیلی خاص هستم؟ اگر شخص مقابل نیز چنین احساسی داشته باشد و ما هر دو در گفتگو بنشینیم زیرا به اشتباه فکر می کنیم طرف مقابل می خواهد ادامه دهد؟

چگونه اندازه گیری کمی را شروع می کنید؟

ما دو مقاله اصلی برای مقاله خود انجام دادیم. در اولی ، ما از نمونه بزرگی از مردم خواستیم آخرین مکالمه ای را که انجام داده اند به خاطر بسپارند و در مورد آن به ما بگویند: آیا وقتی آنها احساس آمادگی می کردند که آن را پایان دهند ، منطقی بود؟ کی بود؟ یا اگر مکالمه زودتر از زمان مورد نظر به پایان رسید ، آنها چه مدت می خواستند ادامه دهند؟ و ما آنها را از همان جوابها درمورد شخص مقابل مطلع ساختیم. در مطالعه دوم ، افراد را به آزمایشگاه معرفی کردیم و آنها را وادار کردیم با شخص جدید صحبت کنند. سپس همان دو سوال را از دو نفر پرسیدیم ، به آنها گفتیم که شخص مقابل چه فکری می کند و پاسخ های آنها را مقایسه می کنیم.

چندین چیز واقعاً سازگار بود. یکی از این موارد این بود که اکثر افراد گزارش می دهند وقتی آمادگی برای پایان دادن به مکالمه به پایان نمی رسد ؛ حدود دو سوم ترجیح می دهند زودتر کار را تمام کنند. در واقع ، تنها 17 درصد از مردم فکر می کنند مکالمه وقتی پرسیدند به پایان رسید. و این افراد بندرت همپوشانی دارند. فقط 2 درصد مکالمات از پایان آن راضی بودند.

چرا این بود

دو دلیل اولین مورد این است که مردم نمی خواهند در همان زمان صحبت کنند. اگر چیزهای مختلفی بخواهیم هر دو نمی توانیم به آنچه می خواهیم برسیم. مشکل دوم این است که مردم نمی دانستند دیگری چه می خواهد.

و ما نمی توانیم به راحتی از یکدیگر س askال کنیم و درک کنیم ، “هی ، من می خواهم این مکالمه اکنون به پایان برسد ، شما؟” این یک کلاسیک است. معضل زندانیو حبس ادب است.

اگر مردم اطلاعات کاملی داشته باشند – آنچه را که می توانستند داشته باشند اگر فقط آنچه را که می خواستند بیان کنند – احتمالاً بین آنچه مردم می خواهند و آنچه می گیرند فاصله نخواهیم داشت.

این بسیار شبیه جایی است که این روزها ماسک زده ایم. من واکسینه شده ام و بعید است ویروس کرونا را بگیرم یا گسترش دهم. و با این حال ، حتی بعضی اوقات در فضای باز ، ماسک می بندم – چرا؟ من از کی یا چه چیزی دفاع می کنم؟

اگر از کنار شخصی با ماسک عبور کنم ، از روی ادب با او ماسک می زنم. مسلماً مسخره است. اما این واقعیت که آنها ماسک زده اند به من می گوید که آنها احساس می کنند این کار درستی است. و من نمی خواهم به این شخص علامت دهم که من به انتخاب او اهمیتی نمی دهم یا فکر می کنم انتخاب او بد است. چیزی وجود دارد که به نظر می رسد به نوعی تقابل است ، حتی در گذر کسی که در پیاده رو ماسک بر سر دارد در حالی که تو نیستی ، و من نمی خواهم این نوع تقابل را داشته باشم. بنابراین در پایان ، من این کار را انجام می دهم که فکر نمی کنم واقعاً مهم باشد. این صرفاً نشانه احترام به شخص دیگری است.

اما آیا شما به نوکیشان موعظه نمی کنید؟ ماسک آنها نشان می دهد که آنها محتاط ، مودب و احتمالاً واکسینه شده اند. غم انگیزتر است که یکی از شما مبدل شود: آیا آنها (یا شما) واکسینه شده اند و آزادی واقعی را نشان می دهند؟ یا واکسینه نشده و مثلاً استقلال را بیان می کند؟ خطر سلامتی هنوز بسیار ناچیز است. آنچه واقعاً می خواهید در این مرحله بدانید این است ، آیا واکسینه شده اید؟ اما نجابت مانع از پرسیدن مستقیم می شود.

بله ، قابل توجه است که در طول همه گیری به چه میزان از کانون تبدیل شده است ، زیرا این عمومی ترین کاری است که انجام می دهید. این مانند پوشیدن یک تی شرت است که روی آن چیزی نوشته شده است ، اما در حال حاضر همه ما مطمئن نیستیم که روی این تی شرت چه چیزی نوشته شده است. میپوشمش یا نه؟

تحقیقات شما نتیجه می گیرد که اساساً 98 درصد از کل مکالمات با حداقل یک نفر ناراضی از مدت زمان انجام می شود. پس چرا اصلاً نگران هستیم؟

آنچه ما دریافتیم این است که افرادی که گفتند می خواهند گفتگو را ادامه دهند افرادی نبودند که احساس قطع ارتباط کردند. آنها هنوز اوقات خوبی را سپری کردند و ترک کردند تا بیشتر بخواهند. اینقدر نبود که احساس کنند طرد شده اند. من بیشتر شبیه یک چیزکیک خوشمزه بودم و می توانستم چیز دیگری داشته باشم – اما آنچه که داشتم واقعاً عالی بود و به همین دلیل احساس خوبی دارم.

در حالی که هنوز سرگرم هستید ، مهمانی یا گفتگو را ترک می کنید.

اگر کیک پنیر بیشتری می خواهید ترک کنید تا اینکه اگر چیز کیک بیش از حد خورده اید ترک کنید.

همچنین مشخص می شود که شما بسیار سرگرم کننده تر از صحبت با یک غریبه هستید. هنگام صحبت با دوست یا شریک عاشقانه ، ممکن است گاهی اوقات با هم مشاجره کنید. وقتی با شخصی جدید صحبت می کنید ، به چیزی شبیه بهترین نسخه از خود تبدیل می شوید و بسیار سرگرم کننده است که خود باشید.

شخصاً از سالهای مطالعه مکالمه چه آموخته اید؟

اینکه من باید در زمان مکالماتم وقت کمتری را صرف تلاش برای بازی شطرنج در بعد چهارم کنم و سعی کنم بیشتر توجه کنم و بگذارم آنها به طور طبیعی پیشرفت کنند – و از این بابت راحت باشم که مردم واقعاً بیش از آنچه انتظار داشتند از این مکالمات لذت می برند . گفتگو عنصر اصلی زندگی اجتماعی ماست. این بخشی از آنچه زندگی را ارزش زندگی می کند ، تعامل با دیگران است. هر چه بیشتر به “باید بمانم یا بروم” فکر می کنیم ، بیشتر از آن لذت اصلی تعامل با دیگران را بیرون می کشیم ، می دانید؟

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *